نهضت خداپرستان سوسیالیست

چکیده: آنچه مشهود است این كه روشنفكران مذهبی دهه بیست و بعد از آن، حلقه واسطه برای انتقال این مفاهیم به حوزه دین بوده‌اند؛ كما این كه به موازات آن، گروه دیگری از روشنفكران، واسطه انتقال مفاهیم لیبرالیستی به درون دین بوده‌اند.
از میان تشكل‌هایی كه در این دوره شكل گرفت، نهضت خداپرستان از ویژگی‌ خاصی برخوردار بود. به همین دلیل لازم است به طور مستقل درباره آن سخن بگوییم. در واقع، مسأله تأثیرپذیری از اندیشه‌های سوسیالیستی و كمونیستی در ایران، داستان طولانی است كه هنوز زوایای آن به خوبی روشن نشده است. آنچه مسلم است این كه جاذبه‌های ماركسیسم به دلیل ادعای علمی و انقلابی‌گری، برای بسیاری از اندیشمندان مسلمان نوگرا از چند دهه پیش از انقلاب اسلامی، مشكل ساز شده و آنان را به دام خود كشیده است كه باید به تفصیل مورد نقد و بررسی قرار گیرد. آنچه مشهود است این كه روشنفكران مذهبی دهه بیست و بعد از آن، حلقه واسطه برای انتقال این مفاهیم به حوزه دین بوده‌اند؛ كما این كه به موازات آن، گروه دیگری از روشنفكران، واسطه انتقال مفاهیم لیبرالیستی به درون دین بوده‌اند.
یكی از گروه‌هایی كه به نوعی گرفتار این مسأله شد، نهضت خداپرستان سوسیالیست بود كه با جذب عده‌ای از جوانان مذهبی و انقلابی، كوشید تا افزون بر حفظ ایدئولوژی اسلامی، اندیشه‌ای هم درباره نظام اقتصادی و در خصوص عدالت اجتماعی،‌ داشته باشد. این گروه بیش از آن كه تحت تأثیر سایر جنبه‌های ماركسیسم باشد، از نگرش سوسیالیستی و روش‌های سیاسی موجود در احزاب ماركسیستی متأثر شده بود. بدین ترتیب از این زمان به بعد، سوسیالیسم كه گاه با عدالت اسلامی تطبیق داده می‌شد، به صورت یكی از مؤلفه‌های مهم در تفكر دینی غیر حوزوی این دوره در آمد.
حزب یاد شده در سال 1322 توسط عده‌ای از جوانان مذهبی كه همزمان تمایل به خردگرایی غربی، تجدد و سوسیالیسم نیز داشتند، تأسیس شد و تلاش كرد تا بر اساس برداشت جدیدی از اسلام، نوعی مشی انقلابی ـ‌ مذهبی را به وجود آورد. تشكل یاد شده بر محور فعالیت‌های فكری و حزبی فردی با نام محمد نخشب (1302-1355) (به همراهی حسین راضی) شكل گرفت كه همزمان چهره‌ای فكری ـ سیاسی داشت و «نخستین ایرانی بود كه برای تلفیق شیعه با سوسیالیسم اروپایی كشش كرد».1 نخشب منهای بحث خداپرستی، تمامی افكار و اندیشه‌هایش غربی بوده و در این نوشته‌ها، حتی از ابراز این كه به اسلام و قرآن عقیده‌مند است، خودداری می‌كند. در واقع، تنها به نوعی ارزش اخلاقی برای توحید اعتقاد دارد كه در شرح آن، همان را نیز ارزش‌های انسانی خالص معرفی كرده ارتباطی با درون دین برقرار نمی‌كند.
از نخشب آثار چندی انتشار یافت كه دیدگاه‌های فكری و سیاسی وی را در آن‌ها می‌توان جستجو كرد. پنج كتابچه كه بعدها در یك مجلد به چاپ رسید، در دهه بیست و آغاز دهه سی، دیدگاه‌های وی را در زمینه‌های مختلف بیان می‌كند؛ دیدگاه‌هایی كه دو محور اصلی آن یكی خداپرستی و دیگری سوسیالیسم است. این پنج نوشته عبارت است از: بشر مادی، نزاع كلیسا و ماتریالیسم،2 حزب چیست، ایران در آستانه یك تحول بزرگ و فرهنگ واژه‌های اجتماعی، نام مؤلف بر روی چاپ نخست این كتاب‌ها، «سرسخت» آمده است. اثر دیگری هم با نام قانون و اخلاق یا مقدمه‌ای از سوسیالیست‌ها3 از وی منتشر شده است. او در مقدمه بشر مادی می‌نویسد: شاید تصور شود من می‌خواهم از یك سیستم قدیمی دفاع كنم یا از تحولی كه اجتماع ما در آستانه آن است، جلوگیری كنم. بر عكس، نه تنها این طور نیست، بلكه نویسنده این حقایق به طور جدی و غیرقابل گذشت طرفدار یك تحول عمیق و اساسی سوسیالیستی است.4 نخشب در نوشته‌های خود به صراحت از جنبش‌های چپ منهای ماركسیسم، دفاع كرده و اصطلاحات مختلفی مانند دیالكتیك، انحلال مالكیت خصوصی بر ابزار تولید و ... را در نوشته‌های خود با سهولت به كار می‌برد. به باور وی «واژه اجتماعی كه از این تاریخ در مباحث ایدئولوژیك جای بزرگی خواهد داشت سوسیالیسم بر پایه طرز تفكر خداپرستی است.5 در نگاه این گروه، این نوع از سوسیالیسم كه می‌بایست در یك جامعه خداپرست و اخلاقی تحقق یابد، سوسیالیسم تحققی نام گرفته بود كه در برابر سوسیالیسم تخیلی و علمی اروپایی‌ها و كمونیست‌ها بود.
آقای دكتر علی شریعتمداری كه به سال 1327 از شیراز به تهران آمده و همكاری خود را با نخشب آغاز كرده، اظهار می‌كند كه در طرح این نظریه مؤثر بوده است.6 آقای طارهی با اشاره به اختلافاتی كه در حزب ایران پیش آمد، از انشعاب خداپرستان سوسیالیست (با نام حزب مردم ایران) یاد كرده، آقای شریعتمداری را مسؤول شاخه این حزب در شیراز معرفی می‌كند.7 از دیگر تئوریسین‌های این نهضت، مهندس جلال‌الدین آشتیانی (فرزند مرحوم میرزا مهدی آشتیانی) بود كه طی سال‌ها، به عنوان یك نویسنده و محقق مطرح بوده است.8 عبارت زیر از مهندس آشتیانی می‌تواند نگرش دینی آنان را با گرایش نزدیك كردن دین به علم، تبیین كند: «انسان در راه كمال به سوی حق در حركت است، برداشت او نیز از قرآن، كتاب حق ـ در حال تكامل است و به همین دلیل است كه دیده می‌شود با تكامل علم و دانش و فهم و وسعت دید بشر، درك از قرآن نیز تكامل یافته و متغیر می‌گردد تا جایی كه در برداشت از اصول نیز دید و بینش نوینی می‌یابد؛ حتی مفهوم توحید كه اصل اساسی ادیان حقه است، پیوسته یكسان نبوده و بسته به درك افراد متفاوت است».9 كتاب ایده‌آل بشر به ضمیمه كتاب اخلاق و حقوق كه اولی از آشتیانی و دومی از خود نخشب بود، به عنوان كتاب‌های درسی حوزه‌های نهضت خداپرستان مورد استفاده قرار می‌گرفت.
جلسات آموزشی، به طور معمول از همان سال 1325 ـ‌ و شاید پیش از آن ـ در منزل دكتر نخشب برگزار می‌شد. دكتر ابراهیم یزدی در سال یاد شده همراه با برادرش كاظم، به این جلسات می‌رفته و شرحی از آنها را به دست داده و شرح چگونگی عضویت خود و دوستانش را بیان كرده است. وی با اشاره به فضای ضد مذهبی دهه بیست و فعالیت كمونیست‌ها و بهاییان و نیز آثار تبلیغاتی عصر رضاخانی، از حركت نخشب (دانشجوی حقوق) و آشتیانی (دانشجوی فنی) یاد كرده و این كه جلسات آن دو در همدیگر ادغام شد. از اینجا بود كه حزب خداپرستان سوسیالیست شكل گرفت. وی سپس نام شماری از همراهان نخست این حزب مخفی را معرفی كرده و تحولات بعدی این حزب را نیز شرح است.10
این حزب به تدریج دچار اختلاف و انشعاب شد. بخشی از آن با عنوان نهضت خداپرستان سوسیالیست تا كودتای 28 مرداد فعال بوده و پس از آغاز سختگیری‌ها منحل شد؛ اما بخش دیگر تحت رهبری نخشب و حسین راضی و با عنوان جمعیت خداپرستان سوسیالیست به فعالیت خود ادامه داد. اندكی این بخش، به لحاظ تشكیلاتی به حزب ایران (به رهبری اللهیار صالح) كه گرایش‌های ملی ـ‌ سوسیالیستی داشت، و در عین حال، ‌رنگ ضد دینی نداشت، پیوست11 و كوشید تا در دورن آن عقاید اسلامی خود را حفظ كند.12 این وحدت در سال 29 و به دنبال مذاكرات فراوان میان رهبران نهضت خداپرستان (حسین راضی، علی اكبر نوشتن و آزوین با حسیبی و زیرك‌زاده ـ از سوی حزب ایران) پدید آمد و به دنبال آن نخشب و نوشتن عضو شورای مركزی حزب شدند. وحدت مزبور كه بر سر عنوان مسلمانی و سوسیالیسم مشترك میان دو حزب پدید آمده بود، دوام نیاورد. زیرا خداپرستان به لحاظ سازمانی بیشتر چپ مذهبی بودند، در حالی كه حزب ایران حزبی دمكرات و لائیك بود. مدت‌ها پس از تلاش زیاد افراد نهضت خداپرست در حزب ایران، به دلیل بدبینی فراوان حزبی‌ها، نهضتی‌ها از آن اخراج شدند و آن اتحاد در سال 1331 در هم شكست.13 نیروهای اخراجی، جمعیت آزادی مردم ایران (جاما) را تشكیل دادند كه متشكل از همان خداپرستان سوسیالیست بودند و نام نشریه آن مردم ایران بود.14 این گروه تا 28 مرداد مشغول فعالیت بوده و دامنه تلاش‌های خود را به برخی از شهرها توسعه دادند. این زمان در تهران، برخی از روحانیون سیاسی ملی كمابیش با آنان روابطی داشته و به لحاظ این كه تا اندازه‌ای حركت حزبی آنان رنگ مذهبی داشت، از ایشان حمایت می‌كردند. در مشهد، كاظم سامی15 و دكتر شریعتی (متولد 1312 در مزینان مشهد و در گذشته در 29 خرداد 1356 در لندن) شعبه این تشكل را در مشهد تأسیس كردند.16 همانگونه كه گذشت، ابراهیم یزدی هم كه بعدها به نهضت آزادی آمد، دوره دانش‌آموزی و فعالیت‌های سیاسی دوره جوانی خود را در خداپرستان سوسیالست سپری كرده بود.17
گروه یاد شده كه با نزدیك شدن زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت، رهبری آن در اختیار محمد نخشب بود، از طرفداران سرسخت دكتر مصدق شده و پس از كودتای 28 مرداد 1332 در شمار گروه‌هایی بود كه نهضت مقاومت ملی را تشكیل داد.18 جمعیت آزادی مردم ایران، بعدها نامش را به حزب مردم ایران تغییر داد و با رهبری نخشب و سپس حسین راضی فعالیت خود را تا جبهه ملی دوم ادامه داد.19
نخشب مدتی دستگیر شده، پس از آزادی به آمریكا رفت و در سازمان ملل مشغول به كار شد. وی در آنجا در ایجاد كنفدراسیون دانشویان ایرانی شركت جست.20 اما پس از آن كه كنفدراسیون به طور دربست در اختیار ماركسیست‌ها و مائوئیست‌ها قرار گرفت، از آن جدا شد و در نشریه مجاهد ارگان نهضت آزادی خارج از كشور21 مقاله می‌نوشت و در واقع یكی از رهبران نهضت آزادی در آمریكا به شمار می‌رفت. نخشب در دوره‌ای كه در آمریكا بود، همچنان باورهای مذهبی ـ سوسیالیستی خود را حفظ كرده و در مقابل جناحی از جبهه ملی‌ها كه لائیك بودند، ایستادگی كرد. گزارش ساواك از فعالیت جناح وی چنین است: جناح دوم عبارتند از كسانی كه سیاست و اسلام را دو مطلب لاینفك می‌دانند و تحت عنوان ایدئولوژی سوسیالیزم مذهبی به فعالیت مشغول هستند و رهبری این دسته به عهده محمد نخشب است ... و ضمنا احمد ملك محمدی نماینده سوسیالیست‌های مذهبی در واشنگتن بوده و این افراد پشتیبان بازاریان و روحانیون به طور اخص می‌باشند.22
نخشب در سال 1355 ش در نیویورك درگذشت.23 شواهد حكایت از آن دارد كه وی در سال‌های پایان عمر اندكی به رژیم متمایل گردید و دست كم هیچ گونه مخالفتی با آن نمی‌كرد.24 شرح مفصلی از فعالیت‌های سیاسی نخشب بر اساس اسناد موجود در پرونده وی، به تازگی منتشر شده اشت.25
در سال‌های پیش از انقلاب، تشكل یاد شده تحت عنوان سازمان جاما تحت رهبری كاظم سامی26 به فعالیت پرداخت كه حركت آن بسیار كند و بی‌خاصیت بوده و تنها در آستانه انقلاب اسلامی، قدری فعال شد و به همكاری با مجاهدین پرداخت. گرایش دیگر متأثر از این حركت، جنبش مسلمانان مبارز بود كه در پایان به اختصار، دیدگاه‌ها و ارتباط آن را با سوسیالیست‌های خدا پرست مطرح خواهیم كرد.
گفتنی است كه علایق گذشته شریعتی در دهه سی به این جنبش سبب شد تا وی به ترجمه كتاب جوده السحار درباره ابوذر غفاری بپردازد؛ كتابی كه از ابوذر شخصیتی سوسیالیست ارائه كرده بود. شریعتی نام این كتاب را كه به توصیه پدرش ترجمه كرده بود، ابوذر، خداپرست سوسیالیست گذاشت كه نشانگر گرایش فكری او در این دوره است. این گرایش ریشه در افكار برخی از مسلمانان نوگرای مصر و سوریه كه متأثر از سوسیالیسم بودند، داشت.
شریعتی در مقدمه مقاله‌ای كه در سال 1334 تحت عنوان مكتب واسطه نوشته (و بعدها با نام تاریخ تكامل فلسفه چاپ شد) می‌نویسد: از میان مكتب‌های ماتریالیسم و ایده‌آلیسم، اسلام روش مختص به خود را دارد و آن را می‌توان رئالیسم نامید. رژیم اجتماعی و اقتصادی اسلام، سوسیالیسم عملی است كه بر طرز فكر خداپرستی استوار می‌باشد و حد وسط میان دو رژیم فاسد كاپیتالیسم و كمونیسم می‌باشد.

پی نوشتها:
1- ایران بین دو انقلاب، ص 425
2- در سال 1348 كتابی با عنوان «فردای جهان یا نقدی بر كتاب نزاع كلیسا با ماتریالیسم» توسط عبدالكریم كریم در 67 صفحه در تبریز انتشار یافت.
3- ج 1، تهران، 1325 ش در 63 صفحه
4- بشر مادی (تهران ، 1330)، ص 12 پنج نوشته وی از جمله همین بشر مادی، در سال 56 در قم توسط نشر نذیر (به همت آقای خسروشاهی) به چاپ رسید. اخیرا همان پنج كتاب بار دیگر حروفچینی و تحت عنوان مجموعه آثار محمد نخشب توسط چاپخش (تهران ، 1380) انتشار یافته است.
5- مجموعه آثار محمد نخشب ، ص 274
6- ایشان پس از شرح ماجرای فعالیت‌های خود در شیراز و آمدن به تهران، از دیدار خود با نخشب یاد می‌كند و می‌گوید: آن زمان این مسأله برای ما مطرح شد كه حالا كه توده‌ای ها تحت عنوان سوسیالیسم یا عدالت اجتماعی فعالیت می‌كنند، ما بیاییم یك تزی در مقابل تز این‌ها مطرح بكنیم و این تز را هم البته من آن موقع مطرح كردم؛ چون كه مقداری مطالعات فلسفی هم داشتم. گفتیم كه خوب است كه ما بیاییم به عنوان یك حزب اسلامی ـ سیاسی، اعلام بكنیم كه عدالت اجتماعی بر پایه خداپرستی منطقی‌تر و استوارتر است تا بر پایه مادی‌گری، و این شد یك محور فكری. البته آقای نخشب با عده‌ای دوستانشان كه افراد مسلمانی بودند، كتابی نوشته بود با نام «نزاع كلیسا و ماتریالیسم» كه هم روش كلیسا را محكوم كرده بود و هم ماتریالیسم را بنگرید: تاریخ و فرهنگ معاصر، ش 8، ص 121 .
7- خاطرات رجبعلی طاهری، ص 11-12. برخی از اعضای این حزب عبارت بودند از: محمد نخشب، حسین راضی، علی اكبر نوشتن،‌احمد سمیعی، معین‌الدین مرجایی، محمهادی جواهری، محمدحسن سالمی، كاظم سامی ،‌حبیب‌الله پیمان، محمد ایزدی، علی اكبر معین‌فر، صادق قطبب زاده ، ابراهیم یزدی و .....
8- برخی از آثار وی عبارتند از: تحقیقی در دین یهود (تهران ، 1364) تحقیقی در دین مسیح، (تهران ،‌1368) زرتشت مزدیسنا و حكومت (تهران ،‌1368) عرفان بودیسم و جنیسم (تهران، 1377) مدیریت نه حكومت (تهران ، 1377)
9- ایده آل بش، تجزیه و تحلیل افكار ماتریالیسم، مهنسد جلال‌الدین آشتیانی ، ص 13
10- یادنامه سومین سالگرد دكتر كاظم سامی، مثاله «نهضت خداپرستان سوسیالست» ص 79-119
11- آن زمان كسانی مانند دكتر كریم سنجابی، دكتر كاظم حسیبی، اللهیار صالح و عده‌ای دیگر در این حزب فعالیت داشتند. درباره علل پیوستن سوسیالست‌های خداپرست به حزب ایران و جدا شدن آنان از حزب، بنگرید به توضیحات علی شریعتمداری در: تاریخ و فرهنگ معاصر، ش 8، ص 123-124
12- درباره فعالیت نخشب در حزب ایران بنگرید: حزب ایران، مجموعه‌ای از اسناد و بیانیه‌ها (1323-1332) ، فهرست اعلام، ذیل نام نخشت، یزدی با اشاره به موضع مذهبی حزب ایران كه لائیك و غیر مذهبی بود به تلاش نخشب برای تبدیل این حزب به یك «نهاد ملی سیاسی با ایدئولوژی اسلامی» یاد كرده است. یادنامه سومین سالگرد دكتر كاظم سامی، صص 95-101
13- درباره نهضت خداپرستان سوسیالیست بنگرید به مجله گفتگو، مقاله: الگوهای نوآوری سیاسی در ایران: نگاهی به تجربه نهضت خداپرستان سوسیالیست از مراد ثقفی.
14- شاخه كرمانشاه این گروه پس از سخنرانی‌های آقای دوانی در دفاع از نهضت ملی، نامه تشكری به ایشان فرستاده رونوشت آن را برای آیت‌الله بروجردی هم ارسال كرد. بنگرید «ندای حق ، ش 145، ص3
15- وزیر بهداری در دولت موقت مهدی بازرگان. وی كه دكترای روانپزشكی داشت، در زمستان سال 1368 در مطب خود توسط فردی كه گفته می‌شد گرفتار بیماری حاد روانی بوده، كشته شد.
16- بنگرید: نهضت خداپرستان سوسیالیست ، ص 28
17- شصت سال خدمت، ج 2 ، ص 157
18- آقای طاهری كه این زمان از شیراز به تهران رفته است، از همكاری خود با نخشب كه زندگی نیمه مخفی داشته و همچنین حسین راضی و حبیب‌الله پیمان (برادر زن حسین راضی) كه آن زمان دانشجوی دندانپزشكی بوده، یاد كرده است. بنگرید :‌خطارات رجبعلی طاهری، ص 20. ایشان كه نوعی تناقض در عقاید خداپرستان سوسیالیست را دیده، از آنان جدا شده است.
19- بنگرید: شصست سال خدمت، ج 1، ص 401
20- درباره فعالیت وی در كنفدراسیون در امریكا بنگرید: كنفدراسیون، تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از كشور (1332-1357) ص 90، 93-94، 182
21- شصت سال خدمت و مقاومت ، ج 2 ، ص 183
22- فعالیت‌های سیاسی ـ ا جتماعی نخشب ، ص 90
23- ایران بین دو انقلاب، ص 425 . ابراهیم یزدی از فعالیت نخشب در سال 1339 در امریكا برای ایجاد تشكیلات جبهه ملی در آنجا به همراهی عده‌ای دیگر از ایارنیان یاد كرده است. بنگرید: شصت سال خدمت، ج 2، ص 158-159 ، 161
24- فعالیت‌های سیاسی اجتماعی نخشب، ص 114
25- فعالیت سیاسی ـ اجتماعی نخشب، روح‌اله بهرامی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، 1383
26- سامی از خداپرستان سوسیالیستی است كه تا این اواخر به این ایده پایبند بود. در این زمینه، از وی مقاله‌ای در «یادنامه سومین سالگرد دكتر كاظم سامی» (تهران ، چاپخش ، 1370 نخستین مقاله) او به چاپ رسیده كه چگونگی ارتباط خداپرستی را با سوسیالیسم تشریح كرده است